ایران
خوشبختی نسل آینده در گرو کار امروز ماست • گفتگو با رویا برومند
بیش از ۱۵ سال از زمانی که لادن و رویا برومند بنیاد حقوق بشری عبدالرحمن برومند را تأسیس کردند میگذرد. به مناسبت دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، رویا برومند در گفتگو با دویچه وله از اهداف و فعالیتهای بنیاد سخن میگوید.
ابنای بشر دارای حقوق هستند؛ حقوق بشر. زندگی در امنیت و آزادی، داشتن آب پاک و غذای سالم و برخورداری از آموزش از حقوق بشر هستند. حقوق بشر میگوید که بردهداری و شکنجه ممنوع هستند.
در تاریخ دهم دسامبر ۱۹۴۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر در سازمان ملل متحد تصویب شد. این اعلامیه ۳۰ ماده را در برمیگیرد. از آن زمان در حقیقت باید حقوق بشر به عنوان ایدآل مشترک همه مردم و ملتهای جهان خدشهناپذیر میبود. اما واقعیت این گونه نیست.
ارتشها، دولتها و کنسرنها در برخی از کشورها حقوق بشر را مدام پایمال میکنند. انسانها را در زندانها شکنجه میکنند. آنها را میربایند و به آنها تجاوز میکنند. در کارخانهها کارگران را غارت میکنند. اموال و مایملک انسانها را از آنها میگیرند و آنها را از سرزمینشان بیرون میرانند. به آنها گرسنگی میدهند. آنها را در دادگاههای ناعادلانه محاکمه و محکوم میکنند و تماشا میکنند که چگونه در راه فرار و پناهجویی در دریا غرق میشوند.
اما در برابر ناقضان حقوق بشر فعالانی هستند که زندگی خود را به تنهایی یا همراه با دیگران و با بنیانگذاری سازمانهای حقوق بشر صرف روشنگری و تلاش برای دادخواهی میکنند. از جمله آنان دکتر لادن برومند و دکتر رویا برومند، دو خواهر ایرانی و هر دو دانشآموخته رشته تاریخ هستند که بنیاد عبدالرحمن برومند را در سال ۱۳۸۰ تأسیس کردند. دکتر عبدالرحمن برومند، حقوقدان و رئیس هیئت اجرایی نهضت مقاومت ملی ایران، پدر آنان بود که در سال ۱۳۷۰ به دست عوامل جمهوری اسلامی در پاریس به قتل رسید.
بنیاد عبدالرحمن برومند در سال ۱۳۸۴ پایگاهی اطلاعاتی در اینترنت ایجاد کرد به نام "امید" که در آن اطلاعات مربوط به موارد نقض حقوق بشر در دوره حکومت جمهوری اسلامی، از جمله کسانی که اعدام یا ترور شدهاند، جمعآوری میشود. جمعآوری اطلاعات درباره قربانیان نقض حقوق بشر در ایران گامی است در جهت تشکیل کمیسیون حقیقت و دادخواهی در ایران.
لادن و رویا برومند در سال ۱۳۸۹ به همراه شادی صدر (حقوقدان و فعال حقوق زنان) جایزه حقوق بشر لخ والسا را دریافت کردند. لخ والسا در مراسم اعطای جایزه در لهستان گفت که این جایزه به دلیل مبارزه این سه زن ایرانی برای "حقوق بشر، آزادی بیان و تلاش در راه برقراری دمکراسی" به آنان اهدا میشود.
بنیاد عبدالرحمن برومند در سالهای اخیر دامنه مباحثی را که به آن میپردازد گسترش داده است. دویچه وله به مناسبت سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر از دکتر رویا برومند دعوت به مصاحبه کرد تا از او درباره اهداف و فعالیتهای بنیاد و دستاوردهایش و روندی که در طی بیش از ۱۵ سال تلاش و روشنگری طی کرده بپرسد.
دویچه وله: خانم دکتر برومند، دهم دسامبر سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر است. کشورهای مختلف این اعلامیه را امضا کردهاند و ما باز هر روز شاهد موارد مختلف نقض حقوق بشر در سراسر دنیا هستیم. آدم ممکن است از خودش بپرسد آیا این اعلامیه فقط چیزی است روی کاغذ؟ چطور است که خیلیها به آن اهمیتی نمیدهند و باز این همه نقض حقوق بشر وجود دارد؟
رویا برومند: من فکر میکنم این دید که این اعلامیه جدی گرفته نمیشود و کنوانسیونهایی هم که به دنبال آن آمدهاند، اجرا نمیشوند درست نیست. در حقیقت تقریبا بیشتر کشورها این اعلامیه و میثاقهایی مثل میثاق حقوق مدنی و سیاسی واقتصادی و فرهنگی را امضا کردهاند و به آن متعهد شدهاند و در خیلی از کشورهای دنیا به این اعلامیه و موارد حقوق بشر توجه زیادی میشود. این اعلامیه به صورت اتفاقی تدوین نشده است. این اعلامیه نتیجه تجربه ملتها بوده است از خشونت و جنگهای جهانی، مخصوصا در قرن بیستم. و تنها کشورهای غربی نبودند که مسئولیت تدوین آن را داشتند. حتی نماینده ایران هم در تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر شرکت کرده. یعنی تعداد زیادی از سیاستمداران از تجربههای آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که برای جلوگیری از خشونت و حتی جنگ، کشورها باید در سیاست داخلی خودشان متعهد بشوند که به حقوق و کرامت شهروندانشان احترام بگذارند و تا حدی خوشبختی آنها را تضمین کنند. چونکه خشونت پیش از اینکه به جنگ بین کشورها برسد خیلی وقتها داخل کشورها شروع میشود. به هر حال ممکن است که برای کشورهایی مثل ایران این حقوق روی کاغذ مانده باشد، اما در اروپا و کشورهای آمریکای لاتین و حتی بسیاری از کشورهای آفریقا این تعهدات جدی گرفته میشوند؛ یعنی دادگاههای منطقهای حقوق بشر وجود دارد که شهروندان این کشورها میتوانند نقض حقوقشان که در داخل کشور به اندازه کافی به آن رسیدگی نشده را در این دادگاهها مطرح کنند. و در نتیجهی این تحولات هم قوانین و رفتار ضابطان قانون مرتب زیر سوال میرود و تغییر و تحول مثبت پیدا میکند. برای مثال دادگاه حقوق بشر آمریکا که کارمندان و قضاتش بیشتر از کشورهای آمریکای لاتین هستند به مسائلی مثل ناپدیدشدگان شیلی و آرژانتین در زمان دیکتاتوریهای نظامی رسیدگی میکند و به حقوق اقوامی که در جنگلهای آمازون زندگی میکنند و شرکتهای بزرگ با بریدن درختها مکان زندگی آنها را کوچک میکنند و حتی به سنتهایشان بیاحترامی میکنند؛ مثلا وقتی برخی از آنها فکر میکنند که درختها روح دارند و بریدن آنها به روح درختها و به سلامت جامعهشان لطمه میزند. در چند دهه اخیر که برخی کشورها گذار به دمکراسی داشتهاند حقوقشان متحول شده و جدیتر شده. حال اگر کشورهایی هستند که به این حقوق اهمیت نمیدهند تا اندازه زیادی مرتبط است با اینکه رهبرانشان از فعالیت در راستای این حقوق جلوگیری کردهاند و فعالان کشورشان را سرکوب کردهاند. در ضمن شاید مردم و بخصوص نخبگان آنها به اندازه کافی متوجه اهمیت این حقوق نبودهاند و برای نهادینه شدن این حقوق تلاش کافی نکردهاند.
یعنی میخواهم بگویم که این طور نیست که حقوق بشر و اعلامیه جدی نیست. هست. موضوع این است که در برخی کشورها صحبت درباره آن ممکن نیست و مردم با حقوقشان آشنا نمیشوند.
من به نظرم میآید که این حقوق تدوین شدهاند و در عین حال تک تک افراد باید دائما برایش مبارزه کنند.
درست است. یعنی افراد باید اهمیت این حقوق را در زندگی روزمرهشان ببینند. زبان این اعلامیه گاهی برای همه مردم روشن نیست. خود این بیانیه و اسنادی که بعد از آن آمدهاند تاکید میکنند که کشورها موظف هستند که مردم خودشان را با این حقوق آشنا کنند. یعنی در حقیقت قصور از طرف دولتهایی است که از طریق مدرسه، از طریق رسانهها و طرق دیگر مردمشان را از این حقوق آگاه نمیکنند. چون یادتان باشد که وقتی یک کشور مثلا میثاق حقوق مدنی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را امضا میکند معنی این امضا این است که آن قانون بر قانون داخل کشور ارجحیت پیدا میکند و بنابراین در مملکت قابل اجراست. اینکه در ایران با این قوانین چه برخوردی میشود این یک مسئله دیگر است. ولی نهایتا باید تلاش کرد و فقط با تلاش میشود تغییر ایجاد کرد.
حال شما از کسانی هستید که همراه با خواهرتان خانم دکتر لادن برومند و یک تیم سالهاست در این زمینه تلاش میکنید. شما بنیاد عبدالرحمان برومند را تأسیس کردید. وقتی وبسایتتان را نگاه میکنیم به نظر میآید سرتان خیلی شلوغ است. چطوری مواردی را که به آن میپردازید انتخاب میکنید؟
سرمان خیلی شلوغ است چون واقعیت این است که کار خیلی زیاد است و تعداد افرادی که کارهایی مثل ما را میکنند نسبت به جمعیت کشور خیلی کم است. کار ما دو محور اصلی دارد: یکی مستند ساختن موارد نقض حقوق بشر در ایران است و دیگری آشنا کردن ایرانیان است با متون مرتبط به مردمسالاری و حقوق بشر. البته حقوق بشر خیلی متنوع و وسیع است. و ما بیشتر به یکی از اساسیترین حقوق انسانها یعنی حق زندگی میپردازیم، چونکه باور ما این است که هیچ کس به هیچ دلیلی نباید جان فرد دیگری را بگیرد. در این راستا هم یادبودی در فضای مجازی درست کردیم به نام "یادبود امید" و اعدام یا قتلهای فراقضایی در مورد تک تک افراد را تلاش میکنیم مستند کنیم و حقوق بشری که در مورد این افراد نقض شده را به خواننده یادآوری کنیم. در یادبود ما افرادی هستند که در ارتباط با رژیم سابق اعدام شدهاند و افرادی که در طول سالها با تفکرات مختلف و به دلایل مختلف اعدام شدهاند و یا افرادی که به اتهام جرایم عادی قتل یا مواد مخدر اعدام شدهاند. همه اینها در این یادبود هستند و صفحه خاص خودشان را دارند. این یادبود به ماده ۱۴ اعلامیه حقوق مدنی و سیاسی که ضامن دادرسی عادلانه است اهمیت بخصوص میدهد و تلاش ما این است که از طریق مستند ساختن موارد اعدام و شهادت افرادی که بازداشت و زندانی شدهاند توجه بستگان و دوستان افرادی که جانشان را از دست دادهاند و کسانی که سرگذشتهای این افراد را در این یادبود میبینند به دادرسی عادلانه جلب کنیم. در کنار این یادبود متون زیادی از سازمان ملل در رابطه با حقوق بشر، برای مثال درباره مدیریت قضایی که در هر حکومت و در هر جامعهای خیلی اهمیت دارد و درباره حقوق اقلیتها، حقوق زنان، حقوق دگرباشان جنسی را سعی میکنیم به فارسی ترجمه کنیم و امیدواریم این متون وسیلهای باشند برای تفکر و تامل و ابراز خواستههای شهروندان در راستای اصلاح قوانین و احقاق حقوقشان.
بنیاد برومند از سال ۲۰۰۶ وبسایتش را راه انداخته و همانطور که توضیح دادید فعالیتهای مختلفی برای ثبت موارد نقض حقوق بشر داشته است. نتیجه کارتان در این مدت را چطور میبینید؟
فکر میکنم نسبت به تعدادی که هستیم و امکانات مالی و انسانی که داریم کارمان نسبتا موفقیتآمیز بوده؛ یعنی ما از پانزده سال پیش شروع کردیم به کار کردن و در این مدت خیلی پیشرفت کردیم. الان در "یادبود امید" نزدیک به بیست هزار مورد هست و مردم به بیش از سه هزار گزارش و سند حقوق بشر و مدارک رسمی و شهادت قربانیان نقض حقوق بشر در کتابخانه الکترونیک ما دسترسی دارند. ما با صدها نفر از بستگان و دوستان افرادی که اعدام شدند و حتی افرادی که فقط شاهد اتفاقات بودند مصاحبه کردیم و مردم درباره بیشتر از چهار هزار پرونده اطلاعات و عکس قربانیان را از طریق وبسایتمان، چه از طریق پرسشنامهای که در اختیارشان هست یا ای میلی، برای ما فرستادهاند. گاهی هم به دلیل اتفاقاتی که در ایران میافتد یا موضوعاتی که مطرح میشود پروژههای خاصی را انتخاب میکنیم. برای مثال زمانی که مسئولان در ایران شروع به تخریب گورهای دستهجمعی قربانیان کشتار ۱۳۶۷ کردند، ما تحقیق و گزارشی را با کمک یک حقوقدان خبره بینالمللی منتشر کردیم. زمانی که متوجه تشدید سرکوب دانشجویان شدیم، یعنی یکی دو سال قبل از اعتراضات سال ۱۳۸۸، یک نمایشگاه مجازی و سیار تهیه دیدیم که در دانشگاههای آمریکا و حتی اروپا توجه دانشجویان را به سرکوب فعالان دانشجویی در ایران جلب کرد. در سالهای اخیر به دلیل زیاد شدن تعداد اعدامها که نزدیک صد مورد گزارش شده در سال ۲۰۰۴ میلادی به بیش از هزار مورد گزارششده در سال ۲۰۱۵ رسید، تصمیم گرفتیم به اعدامهای فعلی بپردازیم و یک کارزاری را آماده کنیم تا توجه مردم را به این اعدامها و تاثیرش، به سیستم قضایی که به این جرائم رسیدگی میکند و جان افراد را در نهایت میگیرد، و به تاثیرش بر خانوادههای افراد جلب کنیم.
اینجوری انتخاب میکنیم؛ یعنی یک سری موضوعهای همیشگی داریم و بعد نسبت به اتفاقات خاص گاهی وقتها که امکانش هست عکسالعمل نشان میدهیم.
آیا مواردی هم هست که مردم خودشان به شما مراجعه کنند؟
همانطور که گفتم تعداد خیلی زیادی افراد برای ما اطلاعات فرستادهاند. یعنی افراد اسم یک عزیزی که از دست رفته را خیلی وقتها در گوگل تایپ میکنند و بعد اتفاقا به صفحه ما برمیخورند و خیلی متاثر میشوند و برای ما راجع به آن عزیز اطلاعات میفرستند. یا اینکه از طریق دوستانشان آشنا شدهاند و برای ما اطلاعات میفرستادند. یا ما در رسانهای، مثلا در تلویزیون بودهایم و شنیدهاند ما چکار میکنیم و بعد رفتهاند و گشتهاند و پیدا کردهاند. از طرف دیگر هم افرادی با ما تماس میگیرند که به دلیل اعتقاداتشان و نقض حقوقشان زندانی شدهاند و الان پناهنده هستند یا فقط میخواهند تعریف کنند که چه اتفاقی برایشان افتاده است. گاه افرادی با ما تماس میگیرند که به خاطر مشروب خوردن شلاق خوردهاند، چون ما یک پروژه شلاق هم داریم، به دلیل اینکه خیلی کسی توجه نمیکند، ولی هزاران نفر محکوم به شلاق خوردن میشوند و این در یک جامعه شوخی نیست. گاهی هم روزنامهنگاران با ما تماس میگیرند و گاه سیاستمداران یا کسانی که مسئولیت رسیدگی به امور پناهندگان را دارند و میخواهند درباره وضعیت نقض حقوق بشر اطلاعات بگیرند.
به موردهایی اشاره کردید که مردم از طریق گشتن دنبال اسم عزیزشان به اسم بنیاد برومند برمیخورند. شما اسامی را چطور پیدا کردهاید؟
چند جور. اول اینکه ما روزنامههای ایران را، تا جایی که در آرشیو اینجا قابل دسترسی است یا در فضای مجازی است، نگاه میکنیم. هر روز حدود ۱۸۰ سایت را نگاه میکنیم و اطلاعات درباره اعدام را درمیآوریم. حتی سایتهای زندانها و قوه قضائيه، حتی بلاگهای شهروندان را نگاه میکنیم. و از نظر تحقیقی خب تجربه داریم. اسامیای هم پیشتر منتشر شده؛ میدانید که احزاب سیاسی هر کدام یک سری اسامی کسانی را که از بین رفتهاند را در طول سالها منتشر کردهاند. بعد با صدها نفر ما مصاحبه کردهایم که اطلاعاتشان را بگیریم و اولین اطلاعاتی که وارد "یادبود امید" شد اطلاعات منتشرشده بود. و سازمان ملل هم لیست افرادی که فکر میکردند در دهه ۱۳۶۰ اعدام شدهاند را منتشر کرده بود. هر سال هم در گزارش گزارشگر ویژه یک سری اسامی افرادی هست که اعدام شدهاند. عفو بینالملل هم خیلی کار کرده است. همه اینها را ما جمعآوری و وارد بانک دادهها کردیم. از وقتی که اطلاعات روی فضای مجازی انقدر زیاد هست کار ما کمی راحتتر هم هست. البته اگر آقایان جمهوری اسلامی قوه قضائيه کمی کمتر اعدام میکردند کار ما کمتر میشد.
احساس و واکنش مردمی که با شما تماس میگیرند به کار شما چیست؟
وقتی آدمها تماس میگیرند و آن صفحه یادبود درست میشود و ما لینک صفحه را برایشان میفرستیم واقعا متاثر و خوشحال میشوند. اینکه این صفحه به دو زبان است و دنیا میتواند بداند که چه شده، و اینکه عزیزشان فراموش نمیشوند و افرادی هستند که هنوز پس از سالها میخواهند بدانند که بر آنها چه گذشته برایشان التیامآور است. چون در نبودن امکان دادخواهی درست این یکی از راههایی است که از طریق آن شروع به دادخواهی بکنند.
ولی تا وقتی که این طور تحقیقات در داخل و با حمایت مقامات رسمی صورت نگیرد، باید به این کار به عنوان کاری نمادین نگاه کرد، یعنی اولین قدم برای تحقیقات و مطلع کردن جامعه از ظلمی که بر شهروندان میرود و احقاق حق افراد؛ برای اینکه افراد و قربانیان فراموش نشوند و حقیقت فدای مصلحت سیاسی نشود.
اگر ندانند بر سر عزیزشان چه آمده آیا شما امکان تحقیق دارید؟ موردی بوده که شما پیدا کرده باشید؟
مواردی بوده که ما بین پناهندهها و کسانی که در خارج زندگی میکنند سوال کردهایم؛ تحقیق کردهایم ببینیم چه کسی در آن زندان بوده است. موردی هم بوده که فرد اطلاعاتی داده اما چون حالش بد بوده و متوجه خطراتی نبوده که ممکن بوده متوجهاش باشد، تصمیم گرفتهایم اطلاعات را نگذاریم. چون گاه یک موضوع عمومی است و ممکن است هر جا اتفاق افتاده باشد ولی گاه خاص است. چون در نهایت این کار برای التیام درد خانوادههاست و ما نمیخواهیم آزارشان بدهیم.
این اواخر در شبکههای اجتماعی شما به جز موارد اعدام به مسائل دیگر چون حیوانآزاری، وضعیت کلاسهای درسی، قطع انگشتان یک زندانی متهم به سرقت هم پرداختهاید. یعنی شما برخلاف شروع کارتان دیگر فقط به اعدام و ترور و دستگیریها نمیپردازید. این تحول چطور به وجود آمده است؟
این تحول با قوی شدن فضای مجازی و بیشتر شدن دسترسی افراد و متنوع بودن افرادی که در فضای مجازی هستند پیش آمده. ما به هر حال به همه حقوق علاقهمندیم. اینکه درباره حقوق خاصی کار میکنیم بیشتر به دلیل تعداد و امکانات کم ماست. اگر میتوانستیم ۱۵۰ نفر باشیم مطمئنا روی همه حقوق کار میکردیم. اینکه چه چیز را در فضای مجازی پخش میکنیم ارتباط به افرادی هم دارد که این مسئولیت را دارند. در مورد حیوانآزاری مثلا، اینکه ما حساسیت به آزار موجودی زنده نشان دهیم عجیب نیست. در عین حال تنوع کار ما متناسب با تنوع اطلاعات است. یعنی تنوعی که الان در فضای مجازی هست قبلا نبود و ما این اطلاعات را قبلا نداشتیم. علت اینکه توجهمان به مستند کردن اعدام افراد برای جرائم عادی است این است که میدانیم در همه کشورها کسانی که اعدام میشوند بیشتر از اقشار آسیبپذیر و بیبضاعت جامعه هستند و محتاج حمایتاند. وظیفه ماست که توجه شهروندان را به وضعیت اسفناک این افراد و نامتناسب بودن جرم و مجازات جلب کنیم. بیشتر جرایمی که باعث اعدام شلاق یا قطع ید افراد میشوند در عرف بینالمللی اصلا جرم محسوب نمیشوند چه برسد که مجازات داشته باشند. وقتی هم که جرم هستند مجازاتهای خیلی سبکتری دارند.
یک شهروند معمولی چکار میتواند بکند تا وضعیت حقوق بشر بهتر بشود؟
مهمترین کاری که یک شهروند عادی می تواند انجام دهد مطلع شدن است و اهمیت دادن به همه افرادی که حقوقشان نقض میشود و نه فقط افرادی که به آنها به هر دلیلی وابستگی دارد و یا اهمیت میدهد. شهروند اول با مطلع شدن از حقوقش و دوم با بازگو کردن حقیقت و اتفاقاتی که شاهد آن است و سوم با توقع شفافیت از قوه قضائيه میتواند در درازمدت به بهبود وضع حقوق بشر در کشورش کمک کند. برملا شدن حقیقت در مورد نقض حقوق شهروندان یکی از مهمترین قدمهایی است که به اصلاح قانون و تغییر رفتار ناقضان حقوق بشر منجر میشود و برای همین حکومتها تلاش میکنند فعالان حقوق بشر و شهروندان ناراضی را ساکت کنند. اما حکومتها تا زمانی موفق هستند که شهروندان ساکت بمانند و یا بیتفاوت.
فکر میکنید هنوز چقدر راه داریم تا حقوق بشر را بهتر بفهمیم و در رفتارمان به کار ببندیم؟
راه ما تا احقاق حقوقمان راه طولانی است اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی شناختن حقوقمان از هر زمان دیگر آسانتر است. لازم است که شهروندان فعالانه به دنبال مطلع شدن باشند و از منابعی که در دسترشان هست استفاده کنند. به قول آقای گاندی: اگر ما نگران شکستهای گذشته باشیم، پیشرفتی نخواهیم داشت. فردای ما و خوشبختی نسلهای آینده وابسته به کاری است که امروز میکنیم.