لادن برومند: همبستگی با نسرین ستوده
متن سخنرانی در گردهمایی همبستگی با نسرین و یارانش در پاریس
متن سخنرانی در گردهمایی همبستگی با نسرین و یارانش در پاریس
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۴ - ۶ می ۲۰۱۵
چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۴ - ۶ می ۲۰۱۵
ما امروز به نشانه ی همبستگی با نسرین ستوده، وکیل و مدافع حقوق بشر،
در اینجا گردآمدهایم. او برای اینکه بتواند آزادانه به شغل وکالت خود
بپردازد مبارزه میکند. نسرین ستوده با پذیرفتن وکالت زنان، نوجوانانِ
بزهکار و فعالان سیاسی، و نیز دفاع از زندانیان عقیدتی، شهرت یافت. او از
اعضای کانون مدافعان حقوق بشر است که توسط شیرین عبادی بنیان گذاشته شد.
زمانی که نیروهای امنیتی به این کانون حمله کردند و شیرین عبادی، رئیس
کانون، تحت تعقیب قرار گرفت، ستوده دفاع از او را به عهده گرفت.
بزرگترین جرم ستوده این بود که تفتیش عقاید در آیین دادرسی، که نظام قضایی ایران را فاسد کرده و دادگستری در کشور را به مضحکهای نمایشی بدل کرده، آشکارا افشا نمود. زمانی که یکی از موکلانش، جوانی به نام آرش رحمان پور اعدام شد، نسرین ستوده بی اعتنا به فشار و ارعابی که بر سرش آوار میشد، آشکارا زبان به انتقاد از مقامات کشور گشود و یادآور شد که موکلش به دروغ متهم به «محاربه با خدا، کفرگویی، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی» شده است، که از هرگونه حقوق یک متهم محروم مانده، که اعترافاتی که به زور شکنجه از او گرفته شده مبنای صدور حکم شده، و جرم آشوب و فتنهای که بدان متهم شده، در زمان زندانی بودن او رخ داده است، و اوج بیعدالتی اینکه ستوده، وکیل او، اجازهی حضور در محاکمه نداشته تا بتواند از او دفاع کند.
گفتن حقیقت دربارهی بیعدالتی نظاممند دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، اعتراض علنی به آنچه که در واقع جنایت دولتی است، همانا علت دستگیری نسرین ستوده در سپتامبر سال ۲۰۱۰ و حکم ۱۱ سال حبس برای او بود که در پی محاکمهای نمایشی و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی صادر شد. حکومتی که امنیتاش را گفتن حقیقت به خطر اندازد، در یک کلمه، حکومتی توتالیتر است.
ستوده خواهان تجدید نظر شد. محکومیت او به شش سال کاهش یافت و ۱۰ سال از شغل وکالت محروم گشت.
شخصیت قوی و شجاعت نسرین ستوده واکنش جامعهی جهانی را برانگیخت و کمپین بزرگی به حمایت از او به راه افتاد. در سراسر جهان اجتماعاتی به همبستگی با او شکل گرفت و در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۲ همراه با جعفر پناهی برندهی جایزهی ساخاروف از طرف اتحادیه اروپا شد. در همین سال بود که ستوده در زندان در اعتراض به ممنوعالخروج شدن دخترش دست به اعتصاب غذا زد. شوربختانه در جمهوری اسلامی ایران رسم بر این است که فرزند را به «جرم» منتسب به پدر و مادر مجازات کنند. اما مادر در این نبرد نابرابر پیروز شد. پس از نزدیک به پنجاه روز اعتصاب عذای اعتراضی نسرین، این ممنوعیت در دسامبر ۲۰۱۲ لغو گردید.
سرانجام زیر فشارهای مداوم بینالمللی، نسرین ستوده در ۱٨ سپتامبر ۲۰۱٣ از زندان آزاد شد. اما از شغل وکالت به مدت سه سال محروم ماند. آزادی او فریبی بیش نبود، چرا که مقامات کشور از ادامهی کار این وکیل مدافع حقوق بشر همچنان جلوگیری میکنند.
او هم اکنون با حضور روزانه در برابر دفتر کانون وکلا در تهران علیه این ممنوعیت مبارزه میکند و خواهان اِعمال حق خود و اشتغال در کار وکالت است. گردهماییهایی که در شهرهای مختلف جهان برگزار میشود به حمایت از مطالبات او و حق کار برای دگراندیشان در ایران است.
اما نسرین ستوده تنها مورد نیست، و با تأسف باید گفت بیش از سه دهه است که بسیاری از وکلای مدافع در ایران وضعیتی مشابه او داشته اند. عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر، از نخستین وکلای مدافع حقوق بشر بود که به ناچار ایران را ترک کرد، آن هم به جرم اینکه میخواست شرافتمندانه، شجاعانه و مستقل به وظیفهی شغلی خود عمل کند. از آن پس بسیاری دیگر از وکلای مدافع سرکوب شدند، به زندان افتادند و یا راهی تبعید شدند. منوچهر مسعودی را در سال ۱٣۶۰ اعدام کردند. برخی چون ناصر زرافشان، عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف زاده، محمدعلی دادخواه و جواد هوتن کیان در سالیان گذشته به زندان افتادند. هوتن کیان وکیل سکینه آشتیانی بود که به جرم مصاحبه با روزنامهنگارانی آلمانی دستگیر شد. او را به زیر شکنجههای شرمآوری بردند چندانکه به سلامت روحی و جسمی اش لطمات جبرانناپذیری وارد آمد. این فهرست را میتوان با افزودن نامهایی چون شادی صدر، محمد مصطفایی و شیرین عبادی طولانی تر کرد. همهی این وکلا در میان چرخ دندهی این نظام گرفتار شدهاند، نظامی که اگر در قانونش وجود وکیل را تحمل میکند، اما در عمل از کار بازشان میدارد.
در نظامی که مدعی مالکیت انحصاری حقیقت است، دادرسی ای که طرفین آن قاضی مستقل از یک سو و وکیل مدافع مستقل از سوی دیگر است، و بر مبنای اصل جایزالخطا بودن انسان بنا شده، غیر قابل تحمل است. به همین دلیل وکلای مدافع، قربانی سرکوب نظاممند میشوند و استقلال وکیل مدافع در ایران هدف حمله قرار میگیرد.
حمایت از مبارزهی نسرین ستوده برای حق کار، علاوه بر حمایت از مبارزهی یک زن شجاع و یک وکیل برجسته، حمایت از همهی وکلای مدافع در ایران، حمایت از استقلال کانون وکلا، و فراتر از همه، حمایت از حقوق متهمان است که هر ساله صدها نفر از آنها در پی محاکماتی ناعادلانه و با زیر پا گذاشتن حقوق شناخته شدهی بینالمللی برای دفاع از متهم، روانهی چوبههای دار میشوند. در واقع حمایت از نسرین ستوده، به ویژه حمایت و دفاع از حق حیات است.
بزرگترین جرم ستوده این بود که تفتیش عقاید در آیین دادرسی، که نظام قضایی ایران را فاسد کرده و دادگستری در کشور را به مضحکهای نمایشی بدل کرده، آشکارا افشا نمود. زمانی که یکی از موکلانش، جوانی به نام آرش رحمان پور اعدام شد، نسرین ستوده بی اعتنا به فشار و ارعابی که بر سرش آوار میشد، آشکارا زبان به انتقاد از مقامات کشور گشود و یادآور شد که موکلش به دروغ متهم به «محاربه با خدا، کفرگویی، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی» شده است، که از هرگونه حقوق یک متهم محروم مانده، که اعترافاتی که به زور شکنجه از او گرفته شده مبنای صدور حکم شده، و جرم آشوب و فتنهای که بدان متهم شده، در زمان زندانی بودن او رخ داده است، و اوج بیعدالتی اینکه ستوده، وکیل او، اجازهی حضور در محاکمه نداشته تا بتواند از او دفاع کند.
گفتن حقیقت دربارهی بیعدالتی نظاممند دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، اعتراض علنی به آنچه که در واقع جنایت دولتی است، همانا علت دستگیری نسرین ستوده در سپتامبر سال ۲۰۱۰ و حکم ۱۱ سال حبس برای او بود که در پی محاکمهای نمایشی و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی صادر شد. حکومتی که امنیتاش را گفتن حقیقت به خطر اندازد، در یک کلمه، حکومتی توتالیتر است.
ستوده خواهان تجدید نظر شد. محکومیت او به شش سال کاهش یافت و ۱۰ سال از شغل وکالت محروم گشت.
شخصیت قوی و شجاعت نسرین ستوده واکنش جامعهی جهانی را برانگیخت و کمپین بزرگی به حمایت از او به راه افتاد. در سراسر جهان اجتماعاتی به همبستگی با او شکل گرفت و در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۲ همراه با جعفر پناهی برندهی جایزهی ساخاروف از طرف اتحادیه اروپا شد. در همین سال بود که ستوده در زندان در اعتراض به ممنوعالخروج شدن دخترش دست به اعتصاب غذا زد. شوربختانه در جمهوری اسلامی ایران رسم بر این است که فرزند را به «جرم» منتسب به پدر و مادر مجازات کنند. اما مادر در این نبرد نابرابر پیروز شد. پس از نزدیک به پنجاه روز اعتصاب عذای اعتراضی نسرین، این ممنوعیت در دسامبر ۲۰۱۲ لغو گردید.
سرانجام زیر فشارهای مداوم بینالمللی، نسرین ستوده در ۱٨ سپتامبر ۲۰۱٣ از زندان آزاد شد. اما از شغل وکالت به مدت سه سال محروم ماند. آزادی او فریبی بیش نبود، چرا که مقامات کشور از ادامهی کار این وکیل مدافع حقوق بشر همچنان جلوگیری میکنند.
او هم اکنون با حضور روزانه در برابر دفتر کانون وکلا در تهران علیه این ممنوعیت مبارزه میکند و خواهان اِعمال حق خود و اشتغال در کار وکالت است. گردهماییهایی که در شهرهای مختلف جهان برگزار میشود به حمایت از مطالبات او و حق کار برای دگراندیشان در ایران است.
اما نسرین ستوده تنها مورد نیست، و با تأسف باید گفت بیش از سه دهه است که بسیاری از وکلای مدافع در ایران وضعیتی مشابه او داشته اند. عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر، از نخستین وکلای مدافع حقوق بشر بود که به ناچار ایران را ترک کرد، آن هم به جرم اینکه میخواست شرافتمندانه، شجاعانه و مستقل به وظیفهی شغلی خود عمل کند. از آن پس بسیاری دیگر از وکلای مدافع سرکوب شدند، به زندان افتادند و یا راهی تبعید شدند. منوچهر مسعودی را در سال ۱٣۶۰ اعدام کردند. برخی چون ناصر زرافشان، عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف زاده، محمدعلی دادخواه و جواد هوتن کیان در سالیان گذشته به زندان افتادند. هوتن کیان وکیل سکینه آشتیانی بود که به جرم مصاحبه با روزنامهنگارانی آلمانی دستگیر شد. او را به زیر شکنجههای شرمآوری بردند چندانکه به سلامت روحی و جسمی اش لطمات جبرانناپذیری وارد آمد. این فهرست را میتوان با افزودن نامهایی چون شادی صدر، محمد مصطفایی و شیرین عبادی طولانی تر کرد. همهی این وکلا در میان چرخ دندهی این نظام گرفتار شدهاند، نظامی که اگر در قانونش وجود وکیل را تحمل میکند، اما در عمل از کار بازشان میدارد.
در نظامی که مدعی مالکیت انحصاری حقیقت است، دادرسی ای که طرفین آن قاضی مستقل از یک سو و وکیل مدافع مستقل از سوی دیگر است، و بر مبنای اصل جایزالخطا بودن انسان بنا شده، غیر قابل تحمل است. به همین دلیل وکلای مدافع، قربانی سرکوب نظاممند میشوند و استقلال وکیل مدافع در ایران هدف حمله قرار میگیرد.
حمایت از مبارزهی نسرین ستوده برای حق کار، علاوه بر حمایت از مبارزهی یک زن شجاع و یک وکیل برجسته، حمایت از همهی وکلای مدافع در ایران، حمایت از استقلال کانون وکلا، و فراتر از همه، حمایت از حقوق متهمان است که هر ساله صدها نفر از آنها در پی محاکماتی ناعادلانه و با زیر پا گذاشتن حقوق شناخته شدهی بینالمللی برای دفاع از متهم، روانهی چوبههای دار میشوند. در واقع حمایت از نسرین ستوده، به ویژه حمایت و دفاع از حق حیات است.
No comments:
Post a Comment