Thursday, April 16, 2015

اطلاعيه نخست کارزار برای افشای نقض حقوق بشر در ج. ا. در روند بیست و نهمین اجلاس شورای حقوق بشر

هم میهنان عزيز،

از روز دو شنبه ۱۵ ژوئن  ۲۰۱۵ (۲۵ خرداد ۱۳۹۴)  بیست و نهمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهر ژنو آغاز می شود و تا ۳ ژوئیه ۲۰۱۵ (۱۲ تیر ۱۳۹۴)  ادامه خواهد يافت.

از کليه هم ميهنان در تمام نقاط دنيا که به نقض حقوق بشر در ايران معترض هستند تقاضا می شود که کوشش های خود را برای روشنگری درباره موارد نقض حقوق بشر در کشورمان و افشای آمران، عاملان و حاميان آن همآهنگ کنند.
ما با برگزاری اجلاس های جانبی (موازی) در شورای حقوق بشر و احتمالا تجمعاتی در برابر مقر سازمان ملل متحد در شهر ژنو در ارتباط با حوادث رخداده در سال های پیشین در روزهای خردادماه و تیرماه، تلاش می کنیم که همزمان با بیست و نهمین اجلاس شورای حقوق بشر کارزاری را برای افشای موارد عديده نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی در جهت حفظ و ارتقاء حقوق بشر در ایران، تدارک ببینیم.

همچنین چند کارگاه آموزشی حقوق بشر در آخر هفته های موجود در این فاصله زمانی پیش بینی شده است.

در این دوره نیز تسهیلات محدودی برای سفر به ژنو و اقامت در این شهربرای تعدادی از شرکت کنندگان در این کارزار در نظر گرفته شده است. شرکت های هواپیمایی گوناگون از بسیاری از شهرهای اروپا در صورتی که بلیط هواپیما در زمان مناسبی تهیه شود، قیمت های مناسبی را برای سفر به ژنو ارائه می کنند.

جهت همآهنگی های ضرور از علاقه مندان به مشارکت در سازماندهی  اين کارزار دعوت می شود که در اجلاس پالتاکی که در روز پنج شنبه ۱۶ آوریل ۲۰۱۵ (۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۴)  در ساعت ۲۱ به وقت اروپای مرکزی در تالاری در آسیا-پاسیفیک، گروه ايران با نام

HRC IRAN  Geneva

و با کد ورودی

291503

برگزار خواهد شد، شرکت کنند.

۱۵ آوریل ۲۰۱۵ (۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۴)


تدارک دهندگان کارزار برای افشای نقض حقوق بشر در ج. ا. در روند بیست و نهمین اجلاس شورای حقوق بشر 
Link:
http://www.iranhrc.org/?p=346 

http://www.iranhrc.org/ 

Monday, April 6, 2015

نسرین ستوده: «تفکیک قوا» رافع مسئولیت دولت در پیگیری «عدالت قضایی» نیست

نسرین ستوده: دولت در روابط داخلی با منتقدان نیز تفاهم کند



ونداد اولادعظیمی:
نسرین ستوده، حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال مدنی، ضمن استقبال از تلاش ها برای پایان روابط خصومت آمیز  جمهوری اسلامی ایران  در روابط بین الملل، آن را بستری مناسب برای بهبود حقوق بشر، اما ناکافی می خواند.
ستوده، بانی کمپین «حق کار، حق دگراندیشان»، که ششمین ماه تحصن خود در اعتراض به محرومیت از وکالت، در مقابل کانون وکلا می گذراند، «عدالت قضایی» را از مهمترین چالش های حقوق بشر در ایران خوانده، و بر «شهامت مدنی فعالان حقوق بشر»، به مثابه  شرطی الزامی برای دستیابی به مطالبات حقوق بشر، تاکید دارد.
متن کامل و فایل صوتی گفتگو با نسرین ستوده، در خصوص «تاثیر تفاهم اخیر هسته ای جمهوری اسلامی ایران با شش قدرت جهانی در حوزه حقوق بشر» را در ادامه دنبال کنید:
س. تفاهم هسته ای ایران با شش قدرت جهانی، چه تاثیری بر وضعیت حقوق بشر ایران و به ویژه وضعیت زندانیان دارد که آزادی آنها جز وعده های انتخاباتی حسن روحانی بود؟
فعالان حقوق بشر به عنوان شهروندان یک جامعه از پایان دادن به روابط خصومت آمیز بر روابط بین المللی استقبال می کنند، به این امید که شاید یک دولت با اصلاح روش های خود در تعاملات بین المللی، در روابط داخلی خود هم با مخالفان و منتقدان خود هم با زبان منطقی گفتگو کند تا به راه حلی عادلانه دست پیدا کند. اما در عین حال تصور اینکه با دستیابی به یک تفاهم بین المللی، فی نفسه و خود به خود موجب گشایشی در روابط داخلی شود و درهای حقوق بشر به صورت معجزه آسایی به روی شهروندان باز شود، نیز تصوری اشتباه است.
در همه جای دنیا تحقق حقوق بشر به یک شرط اساسی وابسته است و آن فعالیت شهروندان و فعالان حقوق بشر در یک جامعه است. بنابراین تحقق حقوق بشر در ایران مثل همه جای دنیا، تبعیت می کند از دقت لازم و شهامت مدنی و فعالیت فعالان حقوق بشر در ایران.
هر چند که این تفاهم هسته ای، علی القاعده باید به فراهم کردن بستر لازم برای حرکت به سوی جامعه مدنی بستر لازم را ایجاد کند، اما یادمان باشد که این کافی نیست، بلکه شرایط دیگری برای تحقق حقوق بشر لازم هست که هنوز فراهم نشده. به یاد داشته باشیم یکسال و نیم بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، هنوز آمار اعدام ها رو به افزایش هست، وضعیت زندانیان سیاسی هیچ بهبودی پیدا نکرده، برخورد با فعالان حقوق بشر، وکلا، روزنامه نگاران، دانشجویان، کارگران و زنان هیچ تغییری نکرده، انتظار بر بهبود شرایط  در همه این موارد است.
س. فکر می کنید در مبحث حقوق بشر هم شاهد تفاهم حکومت با مردم ایران و جامعه بین الملل خواهیم بود؟
به هر حال امید می رود که حکومت نحوه گفتگوی خودش را با منتقدان و مخالفان داخلی هم اصلاح کند و روند رو به بهبود در پیش گیرد، در عین حال من فکر می کنم که مخالفان و منتقدان باید خودشان را برای روزهای بدتر هم آماده کنند، چه بسا گروه تندروی حکومت، برای اینکه پیامی را ارسال کنند مبنی بر اینکه که هیچ تغییری در مملکت ایجاد نشده، دست به یکسری سختگیری ها بزنند و به تحت فشار گذاشتن بیشتر مخالفان و منتقدان اقدام کنند. ما پیش از این هم چنین رفتارهایی را از گروه های تندرو دیدیم. بنابراین ضمن اینکه این مورد را نباید از نظر دور داشت اما باید توجه کنیم که حکومت گام هایی را به سمت مطالبه مردم برداشته. وقتی حکومت در صحنه بین المللی، به سمت رفع تنش حرکت می کند، به همین صورت به گفتگو و تعامل با مخالفان و منتقدان داخلی خودش بپردازد.
در عین حال، یک اختلال هایی هم ایجاد می شود، فشارهایی ممکن است ایجاد شود، هجوم ها و حمله هایی به سمت منتقدان و فعالان ممکن هست صورت گیرد که باید در مورد اینها آمادگی کافی داشته باشیم.
س. به غیر از اعدام، مسائل زندانیان سیاسی و حصر، که به عنوان موارد نقض حقوق بشر، به آن اشاره کردید و در گزارش های مختلف هم هست، مهمترین موارد نقض حقوق بشر که فکر می کنید دولت حسن روحانی، منبعد و به ویژه پس از کاهش نگرانی از روابط بین الملل، برای بهبود اوضاع در داخل، باید پیگیر شود، چه مواردی هست؟
عدالت قضایی یکی از مهمترین چالش هایی هست که دولت فعلی باید به آن پاسخگو باشد. اینکه یک دولت اعلام کند که قوه مجریه، به کلی مستقل از قوه قضاییه هست و حق مداخله را ندارد، این رافع مسئولیت یک دولت به طور کامل نیست. قطعا کسانی که دست اندرکار هستند و تخصص این حرفه را دارند متوجه استقلال قوه مجریه از قوه قضاییه هستند. معهذا این استقلال نباید به گونه ای باشه که به کلی، سیاست کلی یک نظام، تحت تاثیر تصمیمات قضایی تعیین شود. یعنی قوه قضاییه در یک کشور چنان تعیین کننده شود که کل سیاست های یک حکومت را تعیین کند.
در عین اینکه در سراسر دنیا قوه های قضاییه متعددی هستند که از قوای دیگه مستقل هستند اما این امکان پذیر نیست که کل سیاست های یک نظام را قوه قضاییه یک کشور تعیین کند. باید مفهوم استقلال قوه قضاییه، به مفهوم قضایی، وجود داشته باشد، نه اینکه این قوه در امور سیاسی و مداخله در امور سیاسی غلط بخورد.
بنابراین من فکر می کنم که قوه مجریه باید آنچنان که شایسته یک قوه مستقل هست، نسبت به عملکرد قوای دیگر، به عنوان رئیس دولت هم استقلال آن قوا را به رسمیت بشناسد و هم در جای خودش به موقع از قدرت و توانایی خودش به عنوان رئیس دولت و رئیس قوه مجریه، به شایستگی استفاده کند و حق خودش را اعمال کند.
س. حسن روحانی در زمان انتخابات، با وعده رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی، نظر و رای طیف وسیعی از منتقدان را جلب کرد اما پس از انتخاب تا به امروز موفق به این مهم نشد. برخی ناظران با طرح تفکیک قوا و عدم همکاری قوه قضاییه در موارد فوق، انتقادات نسبت به کم کاری از سوی دولت را رد می کنند. خارج از موانع موجود، آیا از نظر قانونی دولت در ایران، برای پیگیری و اجرای وعده های بالا محدودیت دارد؟
قوه قضاییه مطابق قانون باید مستقل از قوه مجریه عمل کند اما جای تعجب و تاسف زیاد هست که در واقع اتفاقی که در حکومت ایران افتاده، همواره قدرت در اختیار تندرو ها در ایران قرار دارد.
من خودم زندانی سیاسی بودم و همه زندانیان سیاسی هم خاطره مشابهی دارند؛ بازجوی وزارت اطلاعات که کارمند دون پایه وزارت اطلاعات بود، پیشاپیش اعلام می کرد که حکم قضایی چقدر است و حتی می‌گفت: » بالای ۱۰ سال برایت حکم می‌گیرم، ۱۵ سال می‌گیرم، ۵ سال می‌گیرم، ۳ سال می‌گیرم ، با جزئیات حکم قضایی را عنوان می کرد و به این ترتیب به متهم می فهماند که همه کاره پرونده من هستم.»
و حتی مکررا این اتفاق افتاده بود که فرض کنید دادیار پرونده یا بازپرس پرونده می گفتند که ما مطابق درخواست وزارت اطلاعات حکم صادر می کنیم و هر طور که آن ها از ما بخواهند حکم صادر می کنیم. ابن بارها اتفاق افتاده در پرونده های سیاسی.
الان که علی القاعده وزارت اطلاعات باید تحت مسئولیت و سرپرستی رئیس جمهور باشد و توسط دولت و قوه مجریه اداره شود، ما زمزمه های غیر رسمی می شنویم که تحت اختیار وزیر اطلاعات نیست. خب این به هیچ وجه رافع مسئولیت های وزیر اطلاعات در این حوزه نیست.
وقتی که افراد در خیابان بازداشت می شوند، بدون حکم قضایی  تحت فشار قرار می گیرند، فشار قضایی همچنان ادامه دارد، بازجوها بر اساس روش گذشته به سختگیری های معمول خود ادامه می دهند، به نظرم هیچ توجیهی ندارد و رافع مسئولیت دولت، قوه مجریه و وزیر اطلاعات نیست.

Wednesday, April 1, 2015

http://iranwire.com/blogs/9381/6738/

مذاكرات اتمى و سرگشتگى فعالان حقوق بشر




سه شنبه 31 مارس 2015 مهرانگیز کار

حقوق بشر با وجود فضای ملتهب سیاسی که درگیر با مذاکرات هسته ای شده، سایه نشین می شود؟
تحریم های سال 2011 کمر حکومت را شکسته. ایرانیان که تا پیش از آن زیر بار سنگین سوء مدیریت حاکمان، خم شده بودند، پس از آن به خاک سیاه نشستند و بازمانده طبقه متوسط در حال احتضار است.
بحران حقوق بشر لحظه به لحظه قربانی می گیرد. دارها برپاست. زندان ها از آن چه بود بدتر شده است. حق حیات بی مقدار است. امنیت قضائی بی معناست. حریم خصوصی زیر تفتیش ماموران حکومتی است. دانشگاه در تسخیر یک تفکر سیاسی است. آزادی بیان و بعد از بیان منتفی است. زیر 18 ساله ها همچنان مسئولیت جزائی دارند. دخترکان از 9 سالگی به سال هجری قمری و پسران از 15 سالگی به سال هجری قمری، در دسترس ضابطان دادگستری و ماموران اجرای احکام و در خطر تحمل مجازات های سنگین و خفت بار مندرج در قانون مجازات اسلامی به سر می برند. محاکمات منصفانه نیست. حق دفاع از متهم متزلزل است. وکیل دادگستری امنیت شغلی ندارد. مطبوعات فاقد ثبات است. چندین نهاد امنیتی در کمین صاحبان اندیشه های متفاوت و متنوع سیاسی در کار شنود گذاری و تحقیقات محسوس و نامحسوس هستند، سوای یک اندیشه سیاسی، که عموم مدیران فاسد و مفسد به آن تظاهر می کنند. اقلیت ها از هر دسته و گروه دینی و قومی و جنسی و جنسیتی، در آتش تبعیض و ظلم می سوزند. در این حال و احوال بزرگان حکومت که پاشنه آشیل شان مثل هر حکومت مطلقه ای، پاسخگو شدن پیرامون حقوق بشر است، کتمان نمی کنند که جان شان به جان ظلم و ستمگری به شهروندان بسته است و هرگاه دستی قدرتمند از آستین در آید و آن ها را بازخواست کنند، مثل موم آب می شوند.
علی اکبر ولایتی، پزشک اطفال،  مشاور امور بین الملل رهبر، صبح روز دوشنبه 10 فروردین که آهنگ مذاکرات تند و نفس گیر بود، در سایت آیت الله خامنه ای در مصاحبه ای، از احتمال پاسخگو شدن نسبت به نقض حقوق بشر، اعلام دلواپسی کرد و گقت:
" وقتی آنها تصور کنند با استفاده از فشار، توانسته اند ما را ملزم به عقب نشینی در موضوع هسته ای کنند، همین ابزار فشار را در موضوع موشکی هم به کار خواهند برد. کم کم موضوع حقوق بشر را هم پیش می کشند و مثلا می گویند چرا شما به بهائی ها آزادی نمی دهید؟ آزادی به بهائی ها یعنی این که آنها را آزاد بگذاریم تا بتوانند برای رژیم صهیونیستی جاسوسی کنند. چون ارتباط بهائیت با رژیم صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست. اصلا مرکز بهائیت در سرزمین های اشغالی است. یا می گویند در داخل کشور چرا احکام شرعی را اجرا می کنید و امثالهم."
این پزشک اطفال با ارائه یک مثال عوامفریبانه، که بکلی فاقد اعتبار تاریخی است، نقض حقوق بشر را در نقض حقوق بهائیان خلاصه کرد و از رنجی که اکثریت شیعه اثنا عشری و اهل تسنن از نقض گسترده و قاعده مند حقوق بشر تحمل می کنند، چیزی نگفت. بدون نگرانی از عاقبت کار آدرس غلط تاریخی داد. ولایتی خوب می داند به قدری نقض حقوق بشر در کشور دهشتناک است که احدی از آن همه اساتید تاریخ و دین و حقوق، از ترس یقه اش را نمی گیرند و از او نمی پرسند مبانی تاریخی گفته هایش چیست؟ آیا بهائیان پس از تشکیل دولت اسرائیل، در آن سرزمین بناهای مقدس خود را بر پا کردند یا پیش از آن؟ تاریخ راوی صادقی است . زمان این انتخاب برای ایجاد ابنیه مقدس بهائیان سالها پیش از تاسیس اسرائیل بوده است. کیست که درون کشور بتواند در برابر سخنان عوامفریبانه ولایتی و منتشره در سایت مقام رهبری، تاریخ را به درستی روایت کند؟  کدام از جان گذشته ای حاضر است به این پزشک اطفال بگوید نقض گسترده حقوق بشر، همه مردم ایران را از هر طبقه با هر عقیده ( سوای عقاید ایشان ) در بر می گیرد. بهائیان تنها نیستند. ملتی در آتش قهر و غضب تازه به دوران رسیده های جاهل می سوزند.
به نظر نمی رسد، دعای تحویل سال، امسال هم به جائی برسد و حال آقایان به سمت راست گوئی و راست کاری دگرگون بشود.
آن چه ممکن است در این روزها حالی به حالی بشود ، سیاست جهانی است که با تمام انرژی در صدد است کار را یکسره کند و بحران هسته ای ایران را مهار کند، البته  بر پایه منافع ملی قدرت های بزرگ جهانی. در ضرورت این مهار، چین و روسیه و امریکا و دیگران اختلاف نظر ندارند. اختلافی اگر هست که هست، در شیوه های مهار است.
 در این میان، سرگشتگی فعالان ایرانی حقوق بشر، قابل توصیف نیست. وسط یک گازانبر قرار گرفته اند که هر دو لبه اش تیز و برنده است. هر دو روی شاهرگ کرامت انسانی ایرانیان فشار می آورد و نمی شود از یکی برای دور شدن از دیگری گریخت.
از نگاه سرگشته های حقوق بشر:
تحریم ( صرفنظر از خطاهای سیاسی مدیران نظام جمهوری اسلامی ) بیش از آن که حکومت های مطلقه را محدود کند، بر حقوق اقتصادی و معیشتی مردمی که زیر سلطه این حکومت ها زندگی می کنند، حمله ور می شود. بنابراین خواست رفع تحریم که خواست حکومت مطلقه است، خواست اکثریتی از مردم دردمند است،  خواست فعالان حقوق بشر هم هست که حق رفاه و تامین معاش و تحصیل و درمان و تفریح و شادمانی را حقوق پایه و ابتدائی انسان می شناسند.
بنابراین فعالان حقوق بشر در یک سرگشتگی تاریخی و شاید فلسفی به دام افتاده اند:
تحریم ،حقوق معیشتی مردم را تضییع می کند و از مصادیق نقض حقوق بشر است.
تحکیم حکومتی که با مذاکره ممکن است سنبه اش پرزور بشود، این نگرانی را تشدید می کند که مبادا حکومت ناقض حقوق بشر پس از رسیدن به توافق با قدرت های جهانی، از آن چه تا کنون بوده بدتر شده و با آسودگی خیال بیشتری جنایت کند.
فعال حقوق بشر، نمی تواند در شرایطی که از وضعیت نابسامان اقتصادی بخش بزرگی از جمعیت کشور با خبر است، خواست لغو تحریم ها را که تبدیل شده است به خواست مردم و در مواردی هم رنگ ناسیونالیستی به خود گرفته، بی اعتبار اعلام کند.
از طرفی فعال حقوق بشر نمی تواند وضعیت نابسامان حقوق بشر و گزارش های حقوق بشری را نادیده گرفته و از آرمان های انسانی که با خونش در آمیخته دور بشود.
نگرانی این است که یک حکومت ناقض حقوق بشر با استفاده از اعتماد به نفس حاصل از نتایج پیدا و پنهان مذاکرات، بیش از پیش عنان گسیخته آدم بکشد و ستمگری کند.
نگرانی این است که این حکومت با پیشینه ای که دارد، بیش از پیش از پاسخگوئی در برابر نهادهای جهانی حقوق بشر که حتی امریکا و اسرائیل را بر کرسی اتهام می نشانند، سرباز زند.
نگرانی این است که لغو تحریم ها و آزاد شدن پول ها، بر کلان دزدی ها بیافزاید و از برای چپاول این لقمه های چرب، ثروتمندان رانتی جمهوری اسلامی، یا به جان هم بیفتند یا به آشتی برسند، شیرینی اش را بخورند و محصول ثروت باد آورده را بین خود تقسیم کنند. در نتیجه کشور همچنان در نظام وارداتی ضد تولید، حبس می شود . فقرا فقیرتر و شرکای آقایان به غنای بیشتر می رسند. همچنان جای طبقه متوسط خالی می ماند و حکومت بدون مزاحمت آنان جولان می دهد.
سرگشتگی در میانه گازانبری که فعال حقوق بشر ایرانی در آن به دام افتاده به راستی جدی است . او با هر نگاه و برداشتی در صحنه های عمومی ظاهر بشود، نمی تواند سرگشتگی خود را از نگاه همگان بپوشاند.
این جا دیگر حتی سخنی از بد و بدتر نیست. تحریم در مقایسه با ضوابط حقوق بشری، در شرایطی که سفره جمعیت بزرگی از مردم خالی است ، غیر قابل دفاع است. حتی اگر باعث نشستن دولت خودسر پیرامون میز مذاکره بشود.
اعدام و بازداشت های خودسرانه و ترتیب اثر ندادن به دادخواهی ستمدیدگان و پاسخگو نبودن در برابر امضا ها و تعهدات حقوق بشری دولت ایران ، قطع اعضای بدن، تنگ کردن فضای دفاع از متهمین، تفتیش عقاید شهروندانی که قرار است طعمه امنیتی های رنگارنگ بشوند، قوانین ترویج دهنده خشونت علیه زنان و کودکان، ایجاد انواع محدودیت ها برای مطبوعات و اجتماعات و اصناف و فعالیت های صنفی و حزبی و تشکل های مستقل مدنی، و بسیاری دیگر، اگر زیر پوشش گونه ای توافق هسته ای با قدرت های جهانی، کمرنگ بشود، عمده نگرانی عمیق فعالان حقوق بشر است که در بن بست تاریخی غیر منتظره ای به دام افتاده اند.
سرگشته ایم، بی گمان. باید صبوری کنیم تا پرده ها بالا برود و بفهمیم کدام روش ها را باید تغییر داد و چگونه می توان از این ورطه سرگشتگی با تمهیدات تازه ای بیرون آمد و نقض گسترده و قاعده مند  حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران را، متناسب با شرایط جدید سیاسی ایران و جهان به چالش کشید.
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش!