حقوق بشر بنا به تعریف مقولاتی انسانی و ابرفرهنگی اند.... یک رفتار فرهنگی وقتی به شهروندان یک جامعه تحمیل شود دیگر فرهنگی نیست, .. مردم باید در انتخاب و گسترش فرهنگ جامعه خود آزاد باشند و شرکت در یک عمل فرهنگی باید کاملا داوطلبانه، یعنی دقیقا فرهنگی، باشد.
در بزرگداشت رور جهانی حقوق یشر
مقاله زیر اولین بار در سال ۱۹۹۷ به زبان انگلیسی منتشر شدi و سپس ترجمه فارسی آن در نشریه «فرهنگ توسعه» در ایران انتشار یافت.
در این مقاله نشان داده شده که چرا حقوق بشر جهانشمول است و نمی تواند جز این باشد. هم چنین دو ادعای مربوط به نسبیت حقوق بشر و تفاوت های فرهنگی مورد نقد قرار گرفته و بی پایگی ان ها نشان داده شده است. سر انجام به تفاوت فعالیت های حقوق بشری و فرهنگی پرداخته شده و ضابطه هایی برای تشخیص ان ها از یک دیگر ارائه شده است.
از متن مقاله:
«زبانی که نسبیت گرایان به کار می گیرند تکان دهنده است. آنان از مردم چنان سخن می گویند که گویی خود آنان را شامل نمی شود. آنان از مردم همچو ن مریض و کودک سخن می گویند ..., و خو د را ابر انسان و ابر مردم می شناسند و برای خود حقوقی قایل می شوند که از سایر مردم نفی می کنند...... ای جوهر نسبیت گرایی است: ...
«نسبیت گرایی این اصل را که حقو ق بشر به یک اندازه به همه ادمیان نعلق دارد منکر می شود و آدمیان را به آدمیان و فرو آدمیان طبقه بندی می کند ... و بعد حقوق بشر را به ان دسته که آدم می شناسد یعنی قدرتمندان، مقامات حاکم و امتیازداران اجتماعی تفویض می کند. سایرین آدم کامل نیستند.. در حالی که دسته اول می توانند از همه آزادی های اولیه تقریبا بدون هیچ گونه محدودیتی بهره بجویند آنان در این حال می توانند حدود ازدی ها را برای دیگران - فروادمیان - نیز تعیین کنند...
« نسبیت گرایی چیزی جز بیان یک طبقه بندی جدید انسانی به دو دسته انسان و فروانسان نیست, نسبیت گرایی به یک اقلیت ممتاز حقوقی به مراتب وسیع تر از ان چه که سزاوار آـند اعطا می کند و به آنان اجازه می دهد که از این حقوق تقریبا بدون هیچ حد و مرزی سوء استفاده کنند و در عین حال اکثریت وسیع مردم را از حقوق اولیه خود محروم می کند....
........
«حقوق بشر بنا به تعریف مقولاتی انسانی و ابرفرهنگی اند.... یک رفتار فرهنگی وقتی به شهروندان یک جامعه تحمیل شود دیگر فرهنگی نیست, .. مردم باید در انتخاب و گسترش فرهنگ جامعه خود آزاد باشند و شرکت در یک عمل فرهنگی باید کاملا داوطلبانه، یعنی دقیقا فرهنگی، باشد... تفاوت های فرهنگی فقط می توانند توضیح دهند که چه رفتاری در یک جامعه پذیرفتنی یا ناپذیرفتنی است ولی آن ها هرگز نمی توانند تحمیل یک رفتار را بر فردی ناخواسته توجیه کنند - و این اصلی جهانی است....
«یک فعال حقوق بشری نمی تواند یک رفتار اجتماعی را که جزیی از فرهنگ جامعه است بد یا خوب بداند . این در حیطه فعالیت اصلاح طلبان فرهنگی است. ولی اگر چنین رفتاری بر جامعه تحمیل شود موضوع در حیطه فعالیت حقوق بشری قرار می گیرد و دیگر یک مقوله فرهنگی محض نیست.»